خوب واقعا ناراحت و عصبانیم

فردا ظهر عقیقه _حقیقه_ ی آخرین خواهرزاده ام هست و شوهرخان میخواد امروز غروب با د. ل. بره و فردا شب میرسه!! و با شوهرم دعوام شد دعوای شدید تلفنی

دو بار یه بار یک ربعه و یک بار هم نیم ساعته 

و به خواهرام و بابام هم گفتم که پول را از کارتی که دستش بود کشیدم بیرون

حالا داره زنگ میزنه می دونم فقط برای پوله و کنسل نخواهد کرد

و ضمنا می دونم که این حجم از نشخوار فقط کار پریود لعنتیم می تونه باشه