روز هشتم
اشتباه نوشتم روز نهم :/
روز هفتم
و من هیچی همراهم نیست
هورررررررررررررررراااااااااااااااااا
الحمدللّه
و من امسال تبریک روز زن گرفتم
البته نه از همسر
و البته هدیه ای هم نگرفتم
حتی شامی هم به این مناسبت نخوردم
ولی ناراحت نیستم
همینش مهمتره
و مناسبت ها بهانه اند
دیدیدی رین :))))
کلیپم
عکسام
هورررررررررا
دمتون گرم میرزا
و چقققققدر قشنگ بود اون روز
و چقدر کلیپ عروسیمو دوستش دارم
از صبح برفی بسیار ریز آغاز شد و این یعنی برفی که طول بکشه و بمونه
ظهر دونه های برف مثل برف های معمولی دونه ریز شدن
هوا خیلی سردتر شد
و الان برف ایستاده
خدای بسیار مهربان شکرت
کیفشو ببرید همتون
توی برف، بتونی بری بیرون بردی وگرنه تو خونه آدم دلش ممکنه بگیره
خدایا گوگل تا اینجاشو درست گفت
شب وفردا را هم درست گفته باشه
آمین :)
# برف زمستانی ان شاءاللَّه
تهوع و گیجی زیادی دارم و تاری دید
زنگ زدم قرار شد یکی از سه دارو حذف بشه و یکی دیگه از صبح بیاد به شب، و اگه بازم اوکی نشد بره به ظهر :/
خدا کنه خوب بشه
خیلی خیلی بده
دارم درباره ی شب چلگیم صحبت می کنم
یه سفره با کمک خواهرم چیدم که خودم باورم نمیشد برا خودمه
ولی مامان رفتارش جلو مهمونها و اینکه نیومد سلام احوالپرسی کنه
چرندیاتی که بارم کرد که معلوم نیست مهمونها شنیده باشن خدای نکرده یا نه
و اینکه با شوهرخواهرم درد دل می کرد
چیزایی نیستن که یادم برن
محرم بودن، محرم شدن به خوندن خطبه نیست
من و شوهرم هنوز محرم هم نیستیم
نه من دلواپسی دلم رو می تونم پیش اون بگم، نه اون پیش من میگه
و پنج ماه از زندگیمون گذشته
نمی دونم طبیعیه یا نه ولی
حالت خوبی نیست
یعنی
اصلا حالت خوبی نیست