سرتیتر امشب بهار هست 

بوی درخت اقاقیا و شاخه های سرفراز چنار کنار دستش که من زیرشون ایستاده بودم سر به آسمون نگاهشون می کردم 

تا اینکه حس کردم پیرمرد میانسال داره نگاهم می کنه

لبخند رضایت و قدردانی خواهر کوچیکه چند دقیقه پیش بابت پاک کنی که براش خریدم

هلال ماه که باعث شد پیاده روی فوق العاده آرامش بخشی تو محدوده خیابون خودمون داشته باشم

فواره های کوچولوی باغ ملی و اون آب نمایی که صدای زیبای جریان آب را ایجاد کرد 

لباس فاطگه سادات که با سلیقه مامان علی بود

خانم اندیشمند 

یادم از بهناز اومد 

و اینکه خیلی هم بد نشد دستم شکست شاید واقعا به سرکار نرفتن احتیاج داشتم

به اینکه از لباسهام نترسم

به اینکه پارک برم و پیاده روی

به اینکه دکتر سنتی ام را برم و آب کرفس بگیرم

و آب کرفس بدمزه نبود 

آه راستی مهمترین خبر امروز که خیالمو راحت کرد شروع رسمی ماهیانه م بود چون عمدی خوردن روزه قضیه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست_ یه.