امروز روز دوم عادتمه 

دیشب پس از دو تا سرویس پیاپی اومد 

و من احمق 

 

 

 

 

هی

حوصله نوشتن ندارم 

فقط صحنه آخر جلو چشممه که قابلمه را گرفت از شیشه بده تو

 

 

کولرمون خرابه

شیلنگش خرابه 

این تقصیر من نیست که مرد چهل و اندی ساله ی من، کولر را سرویس نکردو در داغ ترین روزهای تابستون امسال که من دوره ی ماهانه ام با اون گرگرفتگی های وحشتناکش توش افتاده بود، من ساده فکر کردم کولرمون جواب نمیده، در حالیکه خراب بود

تقصیر من نیست که حالا شیلنگش خرابه و من باز عادتم 

و اون شصت و پنج تا پله رو اومد پایین ولی نرفت شیلنگ روبخره 

 

اما تقصیر من هست که تو زندگی زناشوییم هم بی ارزشم

مثل سرکار 

مثل خونه پدری 

و مثل همه جای دیگه