خونه ی کثیفم

کمد آبدارخونه ای که همکارم گفت چقدر کثیفه مال کیه؟ و من که به نظرم کثیف نبود

کمد رختکنی که کلید نداره و یه طبقه ی کج توشه که امروز میله ش رو هم بردن و رییسم گفت کمدتو دیدم اون چه کمدیه

خوب

خودم چی ام؟ یه شلخته کامل

گازمو ببینید فرار می کنید از سوییتهای خوابگاهی ریده تر، سوخته، چیزایی که سررفتن سوخته شدن و به استیل ها چسبیدن

آشپزخونه کثیف هال کثیف اتاق کثیف

خودم از این حموم تا اون حموم صورتمو نمی شورم

مسواک نمی زنم

لباس نمی خرم

شورت و ستین هام همه کهنه و مندرس 

لباس خونه ایهام هم همینطور 

لباس بیرونی هام هم بهترینهاشون معمولی ترین لباس های ملت، در حد کلاس پایینهای جامعه

موهام مگه کچل نشد؟ و از سرما و سینوزیت مدام کلاه گرررررررم سرم میذارم و باز فرتی چرب میشه و از وسواسم حموم نمیرم و چربی و کچلی بیشتر میشه 

 

 

 

 

خوب، من انتظار دارم شوهرم به چشم معشوقه نگاهم کنه یا کلفت خونه و کارراه اندازش؟ حتی اگه تو چشم خودم شوهرم یه لحشور باشه

 

 

 

پ. ن. : هنوز اون لعنتی که اون بالا نوشتم برای لک بینی لامصبم بود! 

اینم پست شب جمعه ای ما