۶ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

امروز عرفه است

دختری که نماز نمی خونه رو نجس و پاکی حساسه

دختری که نماز نمی خونه میخواد بره عرفه

اون شب مهدیه بودم _شب جمعه _ برای شهاوت امام باقر که میشه سالگرد قمری بابابزرگم

اونجا گفت که راه مرگ راحت نماز اول وقت هست 

 

 

حالا میخوام برم عرفه

 

لباسا تو لباسشوییه

در ماشین لباسشویی بازم کفی شد 

نمی دونم چیکار کنم 

من که نمیدونم یه سره آب وصله یا نه

اون بار از حرم پرسیدم گفت اگه یه سره آب وصله پاک هست 

من عین نجاست نمیندازم تو لباسشویی 

ولی لباسهام همه ناپاک هستن

الان رفت رو چرخش _خشک کن_ دوباره زدم رو آبکشی تا دوباره آب بریزه

بارم دلم یجوریه 

اون دفعه در لباسویی را با لیوان آب ریختم آب کشیدم :|ولی خیلی استرس داشتم الانم همینطور

☹️😟😣😞

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. ..

پاشدم یکم خونه را جمع و جور کردم

کمی بهتر شدم

ولی روزها واقعا سطح انرژیم پایینه

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

پوچ پوچ پوچ

خیلی مسخره است

یه جورایی از زمان مجردیم هم افسرده ترم

 

 

سفره پهنه، در حالیکه غروبه

سبزیها را نیمه تموم گذاشتم و پاک شده ها از ظهر تو قابلمه همینجور تو هال موندن

ظرفها تو سینکه 

چننننندینننن روزه صفحه گاز بسیاااااار کثیفه

تو این یک سال حتی یکککک بار!! گردگیری نکردم

و به قول همسرم تو خونه داروخونه دارم _داروهای اعصاب و نمیخورم، قرصهای پرنترال و نمیخورم، قرصهای تقویتی برای استخونهام و نمیخورم_ و هیچی نمیخورم و این آخری معلوم نیست چی شد که موهام فجیع ریزش پیدا کرد و گفتم به یه ورم

و فقط دلم میخواد روز زود شب بشه و شب بتونم بخوابم تا بگم یه روز دیگه هم تونستم رد کنم 

 

اون وقت خواهرشوهرم خونه ش را نو کرد و عملبای پس کرد و دکسپانتنول بیوتین بعد عملش برای ریزش را مرتب می زنه و با ام اسداشتنش کلی امید به زندگی داره و من 

من نمدونم چی میخوام

و فکر به بچه اعصابمو به هم میریزه 

و این خونه برام خیلی بزرگه

همون گوشه ی اتاق دو نفره با خواهرکوچیکم بس بود برام 

نه وظیفه ی زناشویی ای داشتم

نه نگاه به عنوان تازه عروس بهم بود 

نه مجبور بودم به عنی به اسم بچه فکر کنم 

و نه وسواسم به این شدت فجاعت رسیده بود

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

چرا اینجوریم؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

سرد مثل جنازه

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

الفااااااتحه

_ باز صبح طرفداری ت رو می کرد؟

+کی؟

_فاطی

+فاطی؟

_ آره صداتو شنیده بوده دیروز سروصدا می کردی، ماشاءاللّه صدانم بلنده

+خو فاطی از کجا فهمیده؟

_شنیده

+ چرا میگی فاطی؟ بگو مهدیه 

نه دیروز اینجا بوده نمدونم چی میخواسته از خونه مهدیه برداره می  گفت اذیتش نکن چی اذیتش می کنی اون همه سروصدا می کرده، خوب نیست سروصدا می کنید

 

+من : عصبانی و عصبانی و عصبانی

_ شیر می خواستی؟

+نه

_شیر نمیخواستی؟

+ نه من هیچ گوهی نمی خوام

پیاده م کن 

پیاده م کن میخوام یه کم راه برم 

 

 

 

نرسیده به خونه پیاده م کرده و من الان نمدونم چقدره نشستم رو یه نیمکت تا واااااقعا باد بخوره به کله ام

پام نمی کشه برم خونه 

 

 

کلا پام برای هیچی نمی کشه 

 

 

 

امضا: یه کونی خر عوضی وسواسی 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
ن. ..