در روز عییید! در رابطه با پست قبل
میگه از وقتی گردنش اونجوری شد که عمل کرد، نذر کرد نیمه شعبان مولودی بگیره
خوب عمل گردنش که تودوره ی عقد من بود
پس چرا مولودی قبلی یا احیاما قبلترش خبردار نبودم؟
عروس خواهرشوهرم با خواهرش اومده
و وقتی می پرسم چرا مادرت نیومده میگه سر خاکها بوده و خسته بوده
یعنی دعوت بوده، میگم یعنی گفته بودنش میگه آره
خوب من نمدونم این میزبان میشه نوه ی عمه ی شوهرم
حالا من نزذیکترم یا عروس خواهرشوهرم
ولی من که میدونم اون دفعه خونه ی مهدیه هم که گفت بیا چون این عروسه بود
مطمئنم
مطمئن مطمئن
دیروز بااااز مثل غریبه ها رفتم یه گوشه نشستم
یعنی وقتی داشتم مفش در میآوردم برم داخل شنیدم که گفتن منم، و با این حال رفتم داخل هیچکسی اشاره نکرد تا ببینمش و برم کنارش بشینم
تازه دختر بزرگه ی خواهرشنهر بزرگم در حالیکه کنار مادرش نشسته بودم ادعا کرد منو ندیده
می بینی ن.
زیادی اشتباه اومدی
دلم نبود واقعا برم
از اینکه باز بعد منت بذارن و توبیخ کنن جرا نیومدی ترسیدم
چه کامل و جامع زندگی مامانم داره برام تکرار میشه
شیفت بودم
بد نبود خوب بود
برف اومده
خوب نمتونم به خاطرش خیلی خوشحال باشم
خوشحالیم در حد دیدن کوه های زیبا شده ی شهر هست
اما متاسفم که کار ماشین که دیگه فقط دمش مونده بااااز عقب افتاد
سی و هشت روز از خریدش می گذره و هنوز راه نیفتاده تا باهاش کار کنیم و هنوز به درآمد نرسیدیم و همش داریم قسط میدیم
الهی شکر
ولی واقعا چی میشد یه دیشب برف نمی بارید؟ تا دم در اون مغازه گل نشه، اینکه آفتاب دراومد فقط میخواست گل درست بشه دیواره ماشین یخ بشه، نشه نقاشی و تخته انداختنش تموم بشه؟!
فقط برای یک نقاشی و دو تا تخته؟!
کربلای مامان کنسل شد
به خاطر ویروس! و طفلک مامان امروز چه ناراحته، چون دو شب، دقیقا دو شب مونده به حرکت حالش بد شده و بعد خوب شده! یعنی دقیقا امروز که روز حرکت بوده و دیروز بلیت رو کنسل کردن خوب شده!
خوب میتونم بفهمم حسشو
پاستای قارچ و اسفناج درست کردم
خوشمزه شد
الان نمدونم چرا باز یجوری ام
تو دماغم میسوزه
از خامه نباشه؟ خانه ی تو پاستا _از اینکه چربی برا سرماخوردگی خوب نیست_
نمدونم
خوب یه کتری آب گذاشتم رو بخاری و درجه رو زیاد کردم
حالا از دراز کشیدن که بلند شدم درجه رو کم می کنم
حتی بعد تاهل هم یه چیزایی تو وجودت می مونن
مثل اعتیاد
مثل اعتیاد دکتر قلبی که دیروز دیدم سیگار خرید و به پنج هزار تومن گرگنتر شدن قیمتش هم غر زد
اول بگم که پست قبل هیچی نشد و با دست خالی و متاسفانه با حاشیه ی اعصاب داغون برگشتم.
الانم قفسه سینه ام درد می کنه
خیلی هم اذیت کننده است لعنتی
زانوهامم می سوزه از هیپای قبل بارداری که فقط یه جلسه شرکت کردم و مثلا قراره هر روز یک ساعت و نیم انجامش بدم :|
اگه عضلات بود عیبی نداشت ولی خود مفصل :( :/