کاش خاله بازیو یاد داشتم

وقتی بچه بودم دخترداییهای مشهدیم یبار تو خونه ما با ماها خواستن بازی کنن

من اصلا این بازیو بلد نبودم 

یادمه دختردایی گفت من میشم مامان 

یادمه داشت یه کارایی می کرد که من فقط تماشا می کردم (و اگه من مامان بودم احتمالا بلد نبودم که باید اون کارا را بکنم) بهم گفت تو بشو بابا 

یادمه فقط نگاه می کردم و فکر می کردم خوب الان باید چی کار کنم 

و هیچ کاری نداشتم بکنم و به نظرم بازی ای اومد که من بد نیستمش

و این سوال و این بلد نبودنها در تمام عمرم تکرار شد 

کاش بلد بودم 

 

 

 

امروزم تصاویری از گذشته جلو چشمم گذشتند

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..

تصاویر زندگیم، از گوشه های گوناگون زندگیم گاهی جلو چشمم ظاهر میشن

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

توی کار خودم بد موندم

هر حرکتی که میخوام بزنم

کمترین تکونی که می خورم اولش ترس برم میداره

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..

ماه چرند

واقعا از ماه رمضون مزخرفتر رفتن بسازن

گشنگی بکش بی دلیل

بی هدف مثل همه ی کارهای دیگه

بعد لحظه افطار تند تند چای بخور تا اون زنیکه نیومده و برو 

وقتی اومد بشین تا افطاریشو مرگش کنه بره تا بری بقیه غذاتو بخوری

سحری هم با اون صدای نکره ی بلند رادیو که امروز فقط چون کم کردم صدا رو متهم شدم به بازی و حق نداشتم به پیچ رادیو دست بزنم و عصبانی شدم اومدم تو اتاق

و بی سحری روزه گرفتم 

روزهای مزخرفی که تماااااام طول روز تو تختخواب تو اینستاگرام هستم و حقی جز همین نفس کشیدن ندارم

ظهر رفتم برای اولین بار کتاب باز ببینم صدای تلویزیون تا حد خفه کردن کم شد 

خاموش کردم و داد زدم اون نماز روزه هات به کمرت بزنه 

گفتم خدا حق خودشو میگذره ولی حق الناسرا نه

وقتی کسی تمام ثانیه های زندگیش با عصبانیت و حرص از توئه اون نماز روزه هات به کمرت میزنن

این دنیا نزنن سر صراط میزنن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
ن. ..

بی عنوان

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

نمدونم چی شد

دیشب عصبی شدم از مامان 

از اینکه باهام حرف زد البته

از اینکه سیم را از برق کشید خصوصا

وگرنه حرفش ناحق نبود 

خوابم میومد

ده بود 

اما تا یک بیدار بودم ریده کاری هم کردم

صبح هفت بیدار شدم یک ساعت درباره خیانت لایوسیوشده گوش دادم حدود نه دوباره خوابیدم تا دوازده

دوازده و نیم یا یک بود که تخم مرغ خوردم

نه پلانک نه پیاده روی نه پماد نه کتاب 

نه آب کرفس

چهارونیم اسم آب کرفس که اومد لربده کشی کردم

خنده داره همین دیروز به خواهرم گفتم بهترین پریودمه 

نیم ساعت به اذان نون پنیز خوردم

تمام روز هم گوشم باد گرفته بود

الانم افتادم تو رختخواب

حالم خوب نیست

پاهام داغن

تمام روز تو اینستا بودم

گیجم

ده تا بادوم شکستم شاید مثبت ترین کار امروزم

و البته تمام مدت شستم را سعی کردم بازی بدم تا خون رسانی به استخونم بهتر بشه

 

 

 

#بی اعصاب

#چی فایده داره؟ 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

من نامطلوب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

خبر خوب

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

لیست روز بیست و پنجم

سرتیتر امشب بهار هست 

بوی درخت اقاقیا و شاخه های سرفراز چنار کنار دستش که من زیرشون ایستاده بودم سر به آسمون نگاهشون می کردم 

تا اینکه حس کردم پیرمرد میانسال داره نگاهم می کنه

لبخند رضایت و قدردانی خواهر کوچیکه چند دقیقه پیش بابت پاک کنی که براش خریدم

هلال ماه که باعث شد پیاده روی فوق العاده آرامش بخشی تو محدوده خیابون خودمون داشته باشم

فواره های کوچولوی باغ ملی و اون آب نمایی که صدای زیبای جریان آب را ایجاد کرد 

لباس فاطگه سادات که با سلیقه مامان علی بود

خانم اندیشمند 

یادم از بهناز اومد 

و اینکه خیلی هم بد نشد دستم شکست شاید واقعا به سرکار نرفتن احتیاج داشتم

به اینکه از لباسهام نترسم

به اینکه پارک برم و پیاده روی

به اینکه دکتر سنتی ام را برم و آب کرفس بگیرم

و آب کرفس بدمزه نبود 

آه راستی مهمترین خبر امروز که خیالمو راحت کرد شروع رسمی ماهیانه م بود چون عمدی خوردن روزه قضیه این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست_ یه. 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ن. ..

لیست امشب

دلم درد میکنه یعنی میشه مطمئن فردا پریود شم؟

 

1. سر شب با خواهرزاده ام ورزش همراه تلویزیون در حد دو دقیقه

دیدن تکرار حرکات توسط اون خیلی دلنشین بود

2. سرسره بازی (بله من نیمه 36 سالگی هستم و سرسره بازی را دوست دارم، تازه فهمیدم چرا سرسره تونلی بچه ام نمیره، من خودم ترسیدم) 

3. پامچالهای تشنه ام چند ساعت بعد آبیاری حالشون بهتر بود 

4. خوانش کتاب سیر عشق آلن دوباتن

5. هوا اونقدر خوب شده که پنجره را باز میذارم

6. بازم گلدون کوچولوم

7. با دامن زیر پتو خیلی می چسبه

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
ن. ..