ن. .. جواب میده!

1. راست دست هستین یا چپ دست؟

راست دستم.

2. نقاشیتون در چه حده؟

در حد کشیدن چشم و قایق! و چند تا گل تخیلی

3. اسمتونو دوست دارین؟

راستش قبلا واقعا بدم میومد 

خیلی زیاد 

فکر کنم اپیدمیه 

همه یک سنی مخصوصا نوجوانی اسمشونو دوست ندارن

اون موقع دوست داشتم اسمم سحر باشه 

الآن نه بدم نمیاد 

ولی خوب عاشقش هم نیستم 

4. شیرینی یا فست فود؟

آجیل 

بعدش فست فود 

5. دوست دارین قد همسر آیندتون چند سانت باشه؟ (سانت بگینااا)

صد و هفتاد و چهار 

قد حسین 

6. عمو یا دایی؟

به نظرم چیز قابل تاثیری نیستن 

عمو وسطیم مرد خوبیه 

با دایی هامم راحتم 

ولی در کل، عشقی ندارم بهشون 

7. خاله یا عمه؟

خاله 

8. عدد مورد علاقتون؟

یه زمانی 2

الان این سوال برام بی معنیه 

9. اولین وبی که زدین رو حذف کردین؟

تو بلاگفا بود 

شاید ثانیه های زندگی من که هنوزم هست ولی من دسترسی بهش ندارم (رمزش را ندارم)

شایدم قبل از اون هم وبلاگ داشتم اما یادم نیست 

ثانیه ها زمان طلاقم را هم شامل میشد که یهو طوفان بلاگفا سررسید

10. تو بیان با کی بیشتر از همه صمیمی هستین؟

با مجموعه‌ای از بلاگرها 

11. بابا و مامانتون تو بیان کیه؟

:|

12. رو جنس مخالف کراشی؟

خیلی ها 

مهم اینه کسی رو من کراش نبوده 

13. مترو یا قطار؟

ما مترو نداریم 

قطار خوبه به شرطی که دستشویی هاش از اون قدیمی ها باشه 

کلی پول بدی و توالت های کاسه کوچیک الآن که همش نجاست به بار میاره و تا آب باز می کنی لبریز میشه frownangryno

بار آخری که سوار قطار شدم چنننند واگن را طی کردم تا یک دستشویی قدیمی پیدا کردم 

14. به نظرت شادی یعنی چی؟

شادی یعنی شادی دیگه 

تجربه ی لذتی که برات بمونه و یادآوریش هم لبخند بیاره روی لبت 

15. سه تا از صفاتت؟

جووش جوشی، فراموشکار، خشمگین

 

16. اگه می تونستی هویتت رو عوض کنی دوست داشتی جای کی باشی؟

جای کی باشم؟ تا حالا فکر نکردم 

17. الان از چی ناراحتی یا چی اذیتت می کنه؟

خشمگینی

و غیرجذاب بودنم

18. به چی اعتیاد داری؟

گوشیم و نت گردی. 

19. اگه می تونستی یه جمله بگی که کل دنیا بشنوه چی می گفتی؟

هیچ کسی به فکر زنان نیست 

همتون از سر تا پای با دین و بی دینتون فقط زر می زنید 

20. پنج تا چیز که خوشحالت می کنه؟

خواهرزاده هام مخصوصا اولی

طبیعت مخخخخخخصوصا رودخونه 

گل طبیعی

اومدن خواستگار 

پنجمی؟ نمی دونم 

21. اگه می تونستی به عقب برگردی چه نصیحتی به خودت می کردی؟

خونه داری کن، شب سعی کن زود بخوابی

22. چه عادتها و رفتارهایی دارین که باعث آزار بقیه است؟

وحشی بودنم 

به فکر دیگران نبودنم 

سروصدا کردنم 

قضاوت کردنم 

بی دین بودنم 

23. صبح ها اگه مامان بابات بیدارت می کنن، چه جوری این کار رو انجام میدن؟

مامان پتو را از روم می کشه و می اندازه رو زمین 

24. کراشاتون تو مدرسه؟

چه سوالای مزخرفی

25. تا حالا شده به یکی اشتباهی پیام بدین و دردسر بشه؟

والا وقتی با شوهرم به مشکل خوردم 

به همکارم استباهی پیام دادم بعد بهش گفتم گفت گوشیم خرابه و چیزی دیده نمیشه (دمش گرم که این دروغ را گفت)

یبارم سال تحویل به جای همکارم به هدنرسم اشتباهی پیام دادم جیگر! 

26. یه جمله تاثیرگذار برای مخ زنی؟

بلد نیستم خدایی

27. چه فرقی بین شما تو فضای مجازی با اونی که تو واقعیت هستین، وجود داره؟

واقعیتم تو محل کار مخصوصا معمولا بهتر و شادتره 

البته که یک نقابه 

28. یه دروغی که اینجا به ما گفتین؟

نمی دونم 

همون دوست دارمی که نسرین گفت را منم یبار دروغی گفتم (شایدم یک جمله ی دیگه بود)

29. تو بیان چند تا اکانت دارین؟

همین یکی. 

30. اولین دوستتون تو بیان؟

یادم نیست 

احتمالا مرضیه مهدوی فر 

چون قبل بیان با هم دوست بودیم 

31. چند بار تو وبتون .....ناله گذاشتن؟

خخخخخ چند بار نذاشتم!؟

از نسرین زمزه های تنهایی دیدم و برای اولین بار یه چالش را شرکت کردم. اونم خودجوش

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

نکنه به اون نقطه برسم؟

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

آماده ام

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

واقعا اعصابم خرده

مشاورم چی گفت

گفت بذار بیان و برن بالاخره یه خوبش میاد 

اما من چی دارم می بینم؟

روز به روز بوق تر دارن میان

خسته شدم 

به مشاور گفتم هی لگد می خورم خوب

هی بهم توهین میشه انگار 

کاش می دونستم کدوم دیوثی اسم منو فقط به عتیقه ها میده 

کاش می دونستم 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

دیگه کم کم دارم میترسم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

این دو تا کتاب را خوندید؟

نیمه تاریک وجود 

زندگی خود را دوباره بیافرینید 

کتاب اول که همش فعلا مبهمه 

و سخت فهم

احساس می کنم اون امر به معروف بزرگ را نشونه گرفته 

در البته قالبی کاملا و اساسا جدا و بدون شباهت به امر به معروف و اینا

ولی من نمتونم بفهممش و صرفا وقتی میخواد سایه را باز کنه و حرف بزنه من فقط یاد این چیزا میفتم! :|

کتاب دوم هم که اوووون همه دوست داشتم بخونم را الان خوندم و حس می کنم نمیشه تنهایی خوندش! و نیاز به مشاور داره

یادم اومد هوپ خیلی تعریف کرده بود از کتاب و البته گفت که با کمک یه درمانگر متخصص طرحواره این کتاب را پیش برده.

آیا تو آن گمشده ام هستی را می خونم و بیشتر و بیشتر یقین می کنم حسین راهی جز جدایی از من نداشت 

چون من دقیقا نقطه ضعف مهلک خشم را دارم! براش پیش مشاور هم میرم و مشاور چند جلسه ازش خواستم بازم میره سراغ بحثهای دیگه و خوب منم ول کردم دیگه نمیرم اونجا.

کتاب خودتان را بهتر بشناسید را هم از کتابفروشی شهرمون خریدم!!! ولی با انتخابش از توی لیست کتابهای نمایشگاه تهران!!!! همینقدر سیب زمینی به تخت چسبیده شدم!

و فعلا یه قسمتش را خوندم و خوب بود انگار. 

نیمه تاریک وجود مثل ژرفای زن بودن ناواضح و ناروشن نوشته شده 

ژرفا را گذاشتم کنار!!! چون نتونستم بفهممش!

ولی نیمه تاریک را به زور ادامه میدمش 

حالا از اینا کدوما را خوندید و می تونید راهنمایی کنیدم؟ 

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

واقعا به مرد سی و هشت ساله باید گفت پسر؟

یعنی چون تا خالا ازدواج نکرده و تک پسره 

نزدیک چهل سالش هم که برسه اول باید ننه ش بیاد دختر مردم را ورانداز کنه!

مامان میگه حقشونه بدونن موهای دختر چجوریه یا هیکلش و فلان!

قدیما خداهر شوهر یا عمه پسر می رفته تو حموم دختر را میدیده!

میگم خدب پس یکی هم باید می رفته پسر را میدیه که سالم باشه 

مگه دختر فقط اندام تناسلیه که این جوری میگید؟ بعدشم قدیم را دیگه توجیه نکن که

از کجا معلوم شاید پسر دختر را دید و همون رنگ و همون قد را پسندید اما اگه بگه دختر سفید میخوام ننه ش دنبال سفییییدترین میره 

نه زرد حتی 

و یا قد مو اینقدر مهمه؟! خوب پس همونه دختر زشتاا قدیم ترشیده میشدن

میگه نه زشتا ترشیده نمیشدن 

بدا ترشیده میشدن 

خوب دختری که ملاک اول قیافه است ملاک دوم اندازه سینه هاش تو حموم و شکل شکم و باسنش، اگه از اینا رفوزه بشه که دست خودشم نیست...

بعد مرد سی و هشت ساله ننه ش اومده!

منم تا ننه هه نشست گفتم آقا پسرتون سرکار بودن تشریف نیاوردن (شایدم گفتم نیومدن) 

گفت بله نمایشگاه دارن 

گفتن نه! الان! الان سر کار بودن نیومدن (صبح جمعه)

گفت بله 

یه معامله داشتن!

ته دلم گفتم آره خوب معامله از خواستگاری مهمتره ساعتش را هم نمیشه جابجا کرد 

مرده شورهمشونو ببرن عن ها 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. ..

می ترسم

اولین تک سرفه را دقیقا به خاطر پریدن آب تو گلوم زدم 

اومدم خونه و تا جایی جا داشت با علی بازی کردم 

اول چای سرد

بعد سوپ

بعد شیرینی خوردم 

و کیک 

و این سرفه های تک سرفه ای ادامه پیدا کرد

الان ته گلوم انگار خارش داشته باشه و تحریک باشه 

فقط از علی می ترسم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
ن. ..

لاک زرد

زرد رنگ قشنگیه 

زرد اکلیلی (کم اکلیل) خیلی قشنگه

نمی دونم از دور جلوه اش چجوریه ولی خودم نگاه می کنم کیف می کنم راستش 

خیلی انرژی بخشه 

یه چیزایی هم خوندم که رنگ قدرت هست نمدونم یا چی 

خلاصه که با خودم گفتم چه کاریه لاک نمیزنی تو؟

بزن دیگه وقتی اون کار اصلی که نماز هست رو ول کردی 

 

نمی دونم چمه 

دوست دارم از بی نمازی دربیام 

اما حوصله گرفتاریهاش را ندارم راستش 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

شیرطالبی

شیرطالبی خریدیم و خوردیم 

چطور شد؟

هیچی با یه همکاری غیربالین شیفت بودم وهر وقت با هم بودیم معمولا مارت میدادم میرفت یه چی می خرید

مناسبتهای مذهبی هم که گفته بودم چیزی می خرم 

امروز هی اسم برد و اسم برد تا رسید به شیرسویا 

وفتم خوردم و دوست دارم 

رفت بخره تداشتن شیرطالبی داشتن

خرید، هیجده تومن 

بس که خوشمزه بود گفتمش دوباره خرید برای خونه آوردم 

سه لیدان یبار مصرف هم توبخش برام ریخت فکر کنم برای همینم اینقدر خوابم میاد

امروز عمیقا به این فکر می کردم که اگه همین الان بمیرم چی حساب میشم؟

و جوابم هیچی بود 

دهه شصتیهای دور و برم همه زن یا شوهر و زندگی دارن بچه دارن 

من اما 

همینجور راکد نشستم و تکون نمیخورم :(

یک هفته یا بیشتر بودکه یکی از کمک ها ازم شماره گرفت برای پسرعمدی باباش

اما کسی زنگ نزد 

نباید به زنیکه بگم چی شد پس؟

نبایذ بفهمم جواب این همه سوالهای بی جوابم رو؟ 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..