وی پس از مدت ها پرسه زدن در دکترها، به پیشنهاد همسر و دعوت نذری دوست همسر، اومده امامزاده شازده.......... بالای کوه
:)
پاپ اسمیرم رو امروز رفتم تکرار کردم
جواب اون، چیزیه که دعا دعا می کنم خوب باشه
نماز می خونم
چون پااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااک شدم
به همین شیرینی که نوشتنش بهم تزریق می کنه
درد دوره پریودم که کلا ناپدید شده
خیلی کم!
و هشت روز بود این بار!
درد دیگرمم کمتر شده انصافا
یعنی ممکنه بهتر شده باشم؟
یعنی ممکنه سایزش کوچکتر شده باشه؟
یعنی ممکنه جواب پاپ اسمیر و HPV ام خوب باشه و منفی باشه؟
یعنی ممکنه اون ASCUS P2 هییییییییییییچ ربطی به HPV نداشته باشه و من نفس راحتی بکشم ان شاءالله؟
خوب شماها چطورید؟ خوبید؟ بیاید تعریف کنید ببینم
پ.ن: چه جالب دقیقا سی روز دیگه همین روز تولدمه
سلام
همین ب بسم اللّه لطفا خیلی خیلی منو دعا کنید
من خوبم
یعنی احوال روانم خوبه شکر خدا
البته که اضطراب بزرگم الان هست و راستش این بار حق داره باشه
قراره جراحی کنم و نمی دونم که بعدش چی میشه، خدا کنه که کامل خوب بشم
الهی آمین
آزمایش و ام آر آی باید برم
دیگه والا چی بگم
مامان و خواهر کوچیکه و برادر کوچیکه رفتن کربلا
و همه کارها خوب عملا افتاده به من
و منم که یه سره خونریزی دارم و سریع خسته میشم
خدایا همه ی مریضا را شفا بده، منم اول ازدواجم را اول خوشی هام قرار بده
آمین
یک مرغ و یک قلقلی با رب انار و یک ماکارونی بسیار ساده و دیگه یادم نمیاد نهاری درست کرده باشم
دیروز کدو خواهرم گذاشت وپریروز هم که دکتر مشهد بودم بابا برا خودشون آبگوشت گذاشت
نمی دونم دو روز دیگه چی خوردیم یادم نمیاد
کلا خوابم هم بیاد همه جیو قاطی می کنم تمرکزم به هم میریزه و کارمو زیاد می کنم چون درست کار نمی کنم
چند تا از فایلهای کلاس رهایی از ذهن را رسیدم گوش بدم
فایلهای خودشناسی مونده هنوز
راستی یه سوال: این تکلیف کلاسیمونه
اگه بخواهید یه ویژگی از من بگید چی میگید؟
خدایا منم یاد داشته باشم کجا و چجوری احترام بذارم و احترام گذشتن به همسرم را به خانواده ام یاد بدم
صد تا صلوات تو دستشویی نذر کردم که به خاطر ناپرهیزی در خوردن تخمه کدو!!!!!!!!!!! فیشرم عود کرده، از دستشویی بتونم بیام بیرون و به نیم ساعت نکشه :|
چقدر صبح تا ظهر اعصاب من خرد شد
حتی همسر که بهم پیامک داد جوابشو ندادم :|
از درد و ضعف و بی حالی :|
ظهر هیوسین و کتورولاک زدم ولی دل دردم سرجاشه
چرا؟
چون خییییییییییلی فشار آوردم احتمالا بالاش
و هنوزم اوضاع عادی نشده
فیبروم گاوم هم فکر کن تا یک نوبت قرص نخورم برمی گرده
خوب گاو! دکتر گفت به لک بینی افتاد قرص را قطع کنم
نکه جرئت نکنم قطع کنم که :|
همسر نیشابور نبود
قرار بود امروز برگرده
کاری رفته بود
اینم از من بی ذوق
خدایا ازت ممنونم که کسیو برام فرستادی که همین که می دونم هست
همین که می دونم اهمیت میده بهم، حال دلم خوبه باهاش
ممنونم خدا
و کلمه ی دیگه ای ندارم