لباس گرم

مفنانیک اسید خوردم 

پهلوبند پشم شتریمو بستم 

تمام در و پنجره ها را هم بستم 

کلاه بافتنی ریز بافت هم سرم گذاشتم 

خزیدم زیر پتو 

و بازم از کمردرد خوابم نمی‌بره 

قرص کلینیدیوم سی خوردمو منتظرم خواب آوری اون اثر کنه 

ای لعنت بهت پاییز عن 

فصل تولد عن تر از عن من هم هست! 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..

از نوع عمیقش

وقتی فهمیدم چند تا از همکارها مسافرتن 

اونننننننننننننقدر رو قلبم فشار آورد که دوست داشتم همون موقع جلو رییس و دست راست نمی دونم چندمش گریه کنم 

اما نمیشه 

من دختر نقد گریه کنی نیستم 

حالام تبدیل شده به یه بغض سوزاننده که تا پشت چشمام میاد و برمیگرده

 

لعنت به تنهایی 

لعنت به اخلاق گوه من که کسی دوست نداره با من بره مسافرت 

 

هشتگ پول خوشبختی نمیاره _از ته دلم_

هشتگ تنهایی از نوع عمیقش

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..

از ترس هایم

برای آقایان: م.ا.ن. و بابای دوقلوهای دوم، از ترسم از مردن و سرطان گفتم 

از اینکه از سرطان وحشت دارم 

از اینکه چهارنفر از اقوام درجه دومم با سرطان فوت کردند که دو نفرشون بین چهل تا چهل و پنج سال سنشون بوده 

و اینکه پدر و مادرم با هم قوم و خویشند 

بهانه اش هم آقای ج.ع. خوش اخلاق بود که سرطان گرفت و شروع سرطانش با یک زائده در کنار انگشت شست دستش بود sad گفتن آوردنش و حالش خوب نیست 

اون یکی گفت اینکه همین دو روز پیش بیمارستان بستری بود (ای داد بیداد، ای داد بیداد)

sad

بعد م.ا.ن گفت استرس خوبه ولی تا یک جایی و من گفتم من خیلی استرسی ام 

خیلی زیاد 

اینکه تلاش می کرد حرفمو بفهمه و باهام دیالوگ معنی دار بسازه برام ارزشمند بود 

فکر می کنم دلیل ارزشمند بودنش این بود که آدمیه که یجورایی عاقله 

با تأمل حرف میزنه همیشه و یه غروری هم البته داره 

و نمی دونم 

اونو از خودم بالاتر می دونم در ته ذهنم 

البته در ته ذهنم اصولا خیلی ها را بالاتر می دونم 

 

بهش گفتم یکی از اقوام سرطان تخمدان داشته و وقتی دکتر دلیلی برام نحوه متاستاز سرطان تخمدان را گفت من یخ زدم 

به نظرم یکی از سرطان های خیلی وحشتناک باشه sadsadsad​​​​​​​​​​​​​​

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

صدای گریه با ولوم عزا، اما برای دعوا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

خستگی مغزی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
ن. ..

در شبی که همه بلند بلند گریه می کردن، من چای دم می کردم

و بعد درد قفسه سینه که نیم ساعتی طول کشید

اما گریه ی من فقط چند قطره بود 

چون من منتظر مرگت بودم 

چون من تنها کسی بودم که خسته شده بودم 

چون من تنها کسی بودم که کسیو دوست نداشت 

 

 

 

و امروز چه جمله ی سنگین و ژرفی از نگهبان به یک ارباب رجوع شنیدم وقتی نمی دونم به سر چه کسی فریاد می زد، گفت خجالت بکش آروم باش

 «زندگی یعنی همین سختیا»

 

 

 

خدانگهدار مادربزرگ 

من آخرین نفری بودم که دیدمت

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. ..

چه خبر؟ خیلی چیزا، سلامتی. خدایا شکرت

اول برای سلامتی 

دوم برای سایه سر خوب داشتن

سوم برای خونه خوب داشتن 

چهارم برای آب و هوای خوبِ شهر داشتن 

پنجم برای استخدام رسمی بودن 

ششم برای چهره ی خوب داشتن 

هفتم برای قد و هیکل خوب داشتن

هشتم برای جوانی داشتن 

نهم برای دوستان خوب داشتن دکتر زهرا ب. و محدثه ش. مخصوصا که باهتم خواهرانه حرف میزنن در حالیکه متخصصن 

دهم برای اینکه آمپولهای مادرجانو که می ترسیدم تونستم بزنم 

یازدهم برای اینکه داروی هومیوپاتی پریودم را قطع کرده 

دوازدهم برای ماشین خوب داشتن 

سیزدهم برای جاده ی خوب به سمت خونه ی خواهر داشتن 

چهاردهم برای همکاران خوب داشتن 

پونزدهم برای «شروع» ارتباط خوب داشتن

شونزدهم برای خواهرزاده های گُل داشتن 

هفدهم برای زندگی های خوب خواهر داشتن 

هجدهم برای چشمان سالم داشتن

نوزدهم برای رییس خوب داشتن 

بیستم برای محل کار نزدیک داشتن 

بیست و یکم برای پول داشتن 

بیست و دوم برای دغدغه ی اضافه کار نداشتن 

بیست و سوم برای آب تصفیه شده داشتن

و بیست و چهارم برای مهلت برگشت داشتن 

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ن. ..

«زمین انسان ها» یا «باد، شن، ستاره ها»

یک ترجمه ی سخت ازش دارم 

اما این کتاب، بی نظیره 

از شازده کوچولو خیلی قشنگتره برام 

و به شدت پیشنهادش میدم 

 

دمش گرم آنتوان دو سنت اگزوپری 

امیدوارم در بهشت و با پریان و زیر باران الماسهای سیاه و روی شن های صدفی زندگی کنه 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..

کانال تلگرامی سروتاب

خرید و فروش کتابهای دست دوم 

https://t.me/sarvtab 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

گروه درمانی‌!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. ..