وقتی حوصله ام سر میره 

وقتی آبریزش بینی دارم 

وقتی خودمو تو اتاق حبس می کنم 

وقتی ظذف صبحونه ام رو مامان میاد برمیداره و متلک می اندازه در حالیکه من منتظرم از آشپزخونه بیرون بره تا برم بشورمش 

وقتی داد میزنم اونو نبر خودم چلاق نیستم 

وقتی میرم تو آشپزخونه پشت سرش داد میزنم آفرین دست بزنید کارت صدآفرین بدید و با خشم دست میزنم و برمیگردم و فکر می کنم که چون علامت دارم بهتره امروز که آفم استراحت کنم ولی اونقدر خشم دارم و نیاز دارم بزنم بیرون و برم سرکار چون امروز جمعه است و جای دیگه هم بخوام برم حتما شلوغه

و بعد مامانه میاد تو اتاق و میگه اگه کرونا داری یه فکری برای خودت بردار من از همه جا خوردم نمیخوام از تو هم بخورم (یعنی از سرصداهات می ترسم و فلان) 

اگه کرونا داری یه فکذی برای خودت بردار اینجا نمون 

و منم داد میزنم باشه همین الان یه خونه اجاره می کنم فقط چون توی عیب جو نمتونی ایراد نگیری و متلک نندازی

 

 

به وقت روزهای لعنتی کرونا 

و تلویزیون خرکی و شیخ های خرکی توش که ازشون بیزارم حتی اون رفیعی 

که فقط پول بگیرن و خمس تو رو بگیرن که از صبح تا شب ور بزنن 

ورهایی که هیچ وقت فایده ای نکرده

 

دیروز یه استوری برای امام حسین نوشتم 

امام حسینی که برای من نبود