۶ مطلب در شهریور ۱۴۰۰ ثبت شده است

در شبی که همه بلند بلند گریه می کردن، من چای دم می کردم

و بعد درد قفسه سینه که نیم ساعتی طول کشید

اما گریه ی من فقط چند قطره بود 

چون من منتظر مرگت بودم 

چون من تنها کسی بودم که خسته شده بودم 

چون من تنها کسی بودم که کسیو دوست نداشت 

 

 

 

و امروز چه جمله ی سنگین و ژرفی از نگهبان به یک ارباب رجوع شنیدم وقتی نمی دونم به سر چه کسی فریاد می زد، گفت خجالت بکش آروم باش

 «زندگی یعنی همین سختیا»

 

 

 

خدانگهدار مادربزرگ 

من آخرین نفری بودم که دیدمت

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. ..

چه خبر؟ خیلی چیزا، سلامتی. خدایا شکرت

اول برای سلامتی 

دوم برای سایه سر خوب داشتن

سوم برای خونه خوب داشتن 

چهارم برای آب و هوای خوبِ شهر داشتن 

پنجم برای استخدام رسمی بودن 

ششم برای چهره ی خوب داشتن 

هفتم برای قد و هیکل خوب داشتن

هشتم برای جوانی داشتن 

نهم برای دوستان خوب داشتن دکتر زهرا ب. و محدثه ش. مخصوصا که باهتم خواهرانه حرف میزنن در حالیکه متخصصن 

دهم برای اینکه آمپولهای مادرجانو که می ترسیدم تونستم بزنم 

یازدهم برای اینکه داروی هومیوپاتی پریودم را قطع کرده 

دوازدهم برای ماشین خوب داشتن 

سیزدهم برای جاده ی خوب به سمت خونه ی خواهر داشتن 

چهاردهم برای همکاران خوب داشتن 

پونزدهم برای «شروع» ارتباط خوب داشتن

شونزدهم برای خواهرزاده های گُل داشتن 

هفدهم برای زندگی های خوب خواهر داشتن 

هجدهم برای چشمان سالم داشتن

نوزدهم برای رییس خوب داشتن 

بیستم برای محل کار نزدیک داشتن 

بیست و یکم برای پول داشتن 

بیست و دوم برای دغدغه ی اضافه کار نداشتن 

بیست و سوم برای آب تصفیه شده داشتن

و بیست و چهارم برای مهلت برگشت داشتن 

۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
ن. ..

«زمین انسان ها» یا «باد، شن، ستاره ها»

یک ترجمه ی سخت ازش دارم 

اما این کتاب، بی نظیره 

از شازده کوچولو خیلی قشنگتره برام 

و به شدت پیشنهادش میدم 

 

دمش گرم آنتوان دو سنت اگزوپری 

امیدوارم در بهشت و با پریان و زیر باران الماسهای سیاه و روی شن های صدفی زندگی کنه 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..

کانال تلگرامی سروتاب

خرید و فروش کتابهای دست دوم 

https://t.me/sarvtab 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
ن. ..

گروه درمانی‌!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
ن. ..

من که جمعه عصر رفتم بیرون

اما باز هم سرشارم از احساس منفی 

سرررررررشاااااااااااااااار

این چه دنیاییه 

که یک شیفت منو به این حد دیوونه می کنه 

 

دیروز یعنی دیشب که از شیفت برگشتم خونه و دیدم خواهرام و برادرم رفته بودن دِلِی دِلِی ازشون بدم اومد 

و از خودم 

 

پریودم هم که همچنان سرجاشه 

یک ماه اگه بیشتر نشده باشه کمتر نیست 

 

برای اولین بار هم ضخامت رحم رو زده بود کورس

و این اصلا خوب نیست 

مخصوصا که دیدم از موارد خطر سرطان رحم زده هورمون درمانی 

 

 

 

خیلی خسته ام 

امروز توی گروه ِ گروه درمانیم نوشتم دلم می خواد استعفا بدم 

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
ن. ..