۳۰
آبان
دیشب با خواهر کوچیکه سر همین مزخرفات بحثم شد
امروز رفتم حموم و موقع بیرون اومدن سر احکام نجس و پاک شروع کردم به فحاشی به احکام اسلام
داشتم منفجر میشدم که به خاطر احکام صد من یه غاز نجس و پاک که از ده سالگی تو مخمه، باید با بخیه ای که نمیذاره صاف وایستم حموم آب بکشم لباس نجس بشورم
اح
اح
لعنت
با اولین فحشم مامان فحشو برگردوند به خودم!
یعنی من گفتم لعنت به احکام ریدم به احکام
مامان گفت لعنت به خودت...
و از اونجا باهام حرف نزد
وقتی یادم میاد چود ماه پیشا یه عنتر نشسته بود می گفت لباس اگه ادراری باشه تو ماشین خواستید بندازید این دو بار باید آبکشی بشه که پاک بشه پس زیر بندازید اگه زیر نندازید پاک نیست
من
آخ من
داشت دوووووود از سرم بلند میشد
کثافت لعنتی ببند اون دهن گاله روووووو
امروزم همینو می گفتم
گفتم تاید و الکل فایده نداره، باید عاااااب بکشی عاااااااااب
دلیلش؟ نمیدونم
فلسفه ش؟ نمی دونم
برای خودشون که هممممممه چی پاکه
برای زنها یه نقطه هم نجسه
غسل کنن وضو بگیرن لباس عوض کنن
نمیگه این بیماریه، میگه نه اینم غسل داره! استحاضه کثیره!!!
که تو با خودت بگی هاااا این طبیعیه، عیبی نداره
ای ریدم تو حلقتون چرا ترشحات خودتون نجس نیست؟
چون کار و زندگی دارید
ولی ماها علاف و بیکاریم دیگه
هی بریم لباس عدض کنیم، بشوریم، وضو بگیریم
اعصابم خووورده
خوووورد
پنجمین روزیه که تو خونه هستم
کو تا سی روز 
همسر هم که نیست
حالا باشه چیه، مگه میاد پیش من؟
بیاد چیه؟ چی کار برام می تونه بکنه؟
اونم تو خونه شلوغمون؟
چقدر دیوه دراز بکشم و سرمو بکنم تو گوشی وامونده
چیزی نداره
۳۰
آبان
نشستن مجاب کنن تو هم باید ضدنظام باشی
تفتیش عقاید می کنن که دقیقا چه نظری داری
بعد چون با این گروه معترضین یک دل نیستی و از یه سری اهدافشون خوشت نمیاد، پس دروغ میگی که از فساد سیستم بدت میاد و متنفری
!!!!!!
عجب!
باید این گروه و اعتراضات را بخوای وگرنه هم دروغگویی هم بی شرفی!!
ای تف تو ذاتتون که شماها هم دیکتاتورید، بدتر از اینا
چون از همین اول دیکتاتوریتونو جار میزنید
۳۰
آبان
تسنیم
عزیزم
عشقم
الان جامعه روزای درستی را نمی گذرونه
برام جالبه که پس از چند سال وبلاگ نویسی، هنوز اینجا چیزی از درونیات و باورهات نمی نویسی
حتما خیلی احساس اطمینان و صمیمیت کردی که براش حرف زدی
عیبی نداره تسنیم
به خدا عیبی نداره
ماییم و تجربه های عجیب و غریبمون
ماییم و سرخوردگی هامون
الهی حال دلت خوب باشه عزیزم
نبینم اشکاتو دختر
کاش پیشم بودی بغلت می کردم دوست زلال ومهربونم
دورت بگردم من
۲۹
آبان
شوهرم اومد البته که من خواستم
ولی بی اصرار
بعد خواستم که میخواد بره دوباره بیاد
ولی نیومد
اینجاشو خیلی اصرار کردم
کلا نمیاد خونه ی ما
بعد زنگ زد
و ازش خواستم فردا نهار بیاد گفت میشه نیام؟ گفتمپس شب بیا برای شام
میام سر میزنم ولی غذا نمی مونم گفتم بیا یه چای بخور با هم بشینیم شام بخور بعد برو
ما قبلا روز در میون با هم بودیم
اینو گفتم قبول کرد
منم اونقدر خوشحال شدم که پشت تلفن داد زدم واااااای خیلی خوشحالم کردی و فلان...
بعد نشستم سیب زمینی و پیاز شستم پوست کندم و مقداریشو خرد کردم دیگه خواهرم تموم کرد و سرخ کرد
گرفتی؟ اگهصاف ننشینم میتونم بیشتر از چند دقیقه بشینم وگرنه درد می گیره
خلاصه الان سر شام گفتم مامان میشه فردا شب کوکو بادمجون درست کنی؟ شوهرم میاد
گفت باشه
بعد گفت اصلا اصرارش نکن
اصلا هاااا
و منم گفتم راستش اصرارش کردم
حالا کار بدی کردم؟ خدایی اصرار کردن به شوهر بده؟
خو یعنی باید وایستم تا خودش دلش تنگ بشه بیاد؟ تو این چهار ماه که نمیومد
من می رفتم خونه شون
الان یه ماه استعلاجی دارم
:|
الن هم نباید اصرارش کنم؟
۲۷
آبان
دیروز تولدم بود
تولدم مباااااااارک
💃💃💃💃💃🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️🧚♀️
رفتم مشهد و نوبت عمل گرفتم
سه شنبه ی هفته ی آینده
تولد هم نگرفتم
تو ماشین آهنگ تولد گذاشتم و سه تا آهنگ رفت رو چهارمی مامان گفت میخوای تا مشهد آهنگ بذاری؟
قطع کردم
اول رفتیم دکتر
بعد حرم
بعد هم خرید
خرید جهاز!
یه مغازه گفتم یه تخفیف به خودم بدید امروز تولدمه
غیر تخفیفی که همسر گرفته بود پنماه تومن کم کرد گفت چون تولدتون با خانمم یکیه 😇
بچه ها التماس دعا
تسنیم عاشقتم پیام تبریک تولدت خیلی برام شیرین بود، خییییییلی زیاد
۲۰
آبان
آااااه قلبم
دوستم به گمون اینکه فردا تولدمه برام پیام فرستاده
خدای من
سر سفره ی شام چنان قلبی قلبی شده بودم و پروانه ای، که نمتونستم شروع کنم
دلم می خواست می بود و بغلش می کردم، همونطور که گوشیو بغل کردم
دلم برات تنگ شده مهربونم
دلم از هزار کیلومتر دورتر برات تنگ شده
۰۸
آبان