من اگه یه چیزی بهتون بگم باورتون نمیشه
من سال‌های ساله که برام سوال بود چرا هستم؟ 
الان برام سواله که چرا هستیم؟ 
همش به نظرم انسان برای کره ی زمین یک انگله
به نطرم خیلی از سایر موجودات مزخرفتریم
بدون سود برای زمین
در حالیکه هر حیوونی هر جانداری یه فایده داره
همیشه با خودم میگفتم مثلا این همه حیوون از یک نوع به چه درد می خورن؟ 
الان میگم این همه آدم به چه درد می خورن؟
آخرش که می میریم که چی بشه؟
مثلا من پرستارم، تو شیفتم یه دمیار زدن یاد یه آدم میدم، خوب که چی بشه؟
خیلی خیلی بن بست فکریم 
با خودم از دیشب میگم تو قران زده  «ما خلقت هذا باطلا» و همه ی مغزم میگه اتفاقا  «خلقت هذا باطلا» 😔😔😑😑😑
و هیچ تمایلی به تغییر شرایطم ندارم
میگم همینه دیگه 
چند سال دیگه هم پیر میشی 
تا زمانی پدر مادرت هستن تو این خونه ای
وقتی نباشن میری اجاره نشینی 
تهشم اگه به پیری برسی، احتمالا به خونه ی سالمندان میرسی