دارم درباره ی شب چلگیم صحبت می کنم 

یه سفره با کمک خواهرم چیدم که خودم باورم نمیشد برا خودمه

ولی مامان رفتارش جلو مهمونها و اینکه نیومد سلام احوالپرسی کنه 

چرندیاتی که بارم کرد که معلوم نیست مهمونها شنیده باشن خدای نکرده یا نه

و اینکه با شوهرخواهرم درد دل می کرد

چیزایی نیستن که یادم برن