پس کله ای پای منه که تو آتل گچیه 

اشتباهمم دعوای شدید با شوهرمه سر خواهر و خواهرزاده اش

 

بعد اشتباه بعدیم اینه که حرف زشتی که همسرم بهم زده را میام تو خونه با چشم گریون به بابام میگم و دیگه نمیگم که من با لباسی که دستم بود تو سروصورت شوهرم میزدم و اون سکوت کرده بود 

 

 

خواهرم میگه خاک تو سرت (البته این کلمه را نمیگه) که به ماه اول زندگیت نرسیده چمدون بستی اومدی

و از دعواهای شدید اول زندگیش و دوران عقدش میگه و تهش میگه الان هفت سال از زندگیم گذشته و دارم میگم

شوهرمم که طفلی افتاد به منت کشی 

گرچه امشب گله ی ضمنیش را از اینکه دعوامونو خانواده ام میدونن، رسوند